❤ خانواده و تربیت ❤
گروه، مهم ترین ابزار برای ارضای نیازهای اجتماعی تلقی می شود و زمینه را جهت تفاهم و دوستی فراهم می سازد. عضویت در گروه همچنین کمک می کند تا نیازهای انسان به قدر و منزلت برآورده شود و با تأمین بازخورد شخصی اعضا می توانند شخص را در به دست آوردن هویت واقعی خود یاری دهند. گروه همچنین سبب ارضای نیازهای ایمنی می شوند و شخص را در برابر فشارهای وارده از سوی نیروهای خارجی مقاوم تر می سازند. نیاز انسان به خودشکوفایی نیز توسط گروه برآورده می شود. با کار کردن در گروه اشخاص به حقیقت وجودی خود پی می برند و قادر خواهند بود جایگاه و منزلت خود را در جهان اطراف خود بشناسند. گروههای اجتماعی از افرادی تشکیل شده اند که بسیار بیشتر از افراد خارج با یکدیگر معاشرت داشته و این احساس ویژه را در خود توسعه و تقویت می بخشند که به یکدیگر تعلق دارند. برخی گروههای اجتماعی مانند خانواده ها، خویشاوندان یا دوستان نزدیک ماهیتا
غیر رسمی هستند. اعضای این گروهها به طور اتفاقی اما به صورت رو در رو و با تفاهم با یکدیگر همنشینی می کنند و علاقه و توجه زیادی به رفاه و آسایش همدیگر نشان می دهند اما گروههای دیگر با توجه به منافع ویژه به صورت ارادی تشکیل می شوند تا نیازهای خاص اعضای خود را برآورند. گروه همسایگان نیز غیر رسمی هستند زیرا اعضا همدیگر را شخصا می شناسند و اعمال متقابل آنها دوستانه و حضوری انجام می شود.
گروههای اجتماعی همچون اعضای یک خانواده در چند چیز مشترک می باشند:
از افرادی تشکیل شده اند که بیش از افراد خارج با یکدیگر معاشرت و همنشینی می کنند و نسبت به یکدیگر احساس تعلق دارند.
همدیگر را خوب می شناسند و بیش از افراد خارج نسبت به هم اعتماد دارند.
معیارهایی در باره تفکر، عقاید و رفتارهای خانوادگی وضع می نمایند و انتظار بر این است که همه اعضا خود را با آن معیارها وفق دهند.
دارای روش هایی برای تبعیت از خط مشی خانواده هستند. افرادی که از خط مشی خانوادگی پیروی می کنند مورد تشویق قرار می گیرند و افرادی که از آن تبعیت نکنند مورد
انتقاد و سرزنش دیگر اعضای خانواده قرار خواهند گرفت.
در صورت نیاز، اعضای خانواده متقابلاً به یکدیگر کمک می کنند.
تشکیل و گسترش مبانی خانوادگی جهت مقاصد عالی و تکامل یافته، فرایند پیچیده ای است که یک شبه به وجود نمی آید. چهار دسته موضوعات عمده وجود دارند که لازم است در برنامه های خانوادگی مد نظر قرار گیرند.
1ـ اهداف: برنامه های زندگی باید دو هدف اصلی را در کار با اعضای خانواده پیش بینی کند:
الف ـ برای تکامل اندیشه و ارزش های خانواده تلاش شود و اعضای خانواده ترغیب شوند تا با ارتباط مثبت و فعال با هم مبانی خانوادگی را تقویت و بهبود بخشند.
ب ـ آشنا نمودن اعضای خانواده با افکار نوین، اطلاعات و دانش روز تا آنها بدین
طریق جهت انجام بهتر فعالیت ها و برنامه های زندگی یاری شوند.
2ـ اعضای خانواده: چنانچه خانواده بیش از حد بزرگ باشد از کنترل خارج شده و ممکن است برخی از افراد و بخصوص بچه ها مورد غفلت واقع و سرگردان شوند. در خانواده های کوچک تر تماس های بیشتر و نزدیک تری میان اعضا رخ می دهد و امکان بیشتری برای عمل کردن و فرصت های بیشتری جهت تقویت روابط و مناسبات دوستانه و حمایت از یکدیگر وجود دارد.
3ـ عضویت: برای رسیدن به اهداف مشترک خانوادگی (علایق و مشکلات اعضا در خانواده) هر عضو خانواده باید خود را عمیقا وابسته به خانواده و محتاج آن بداند.
4ـ رابطه والدین با فرزندان: والدین باید در تمامی فعالیت های زندگی از وابسته شدن بچه ها به خود و به وجود آمدن ساختاری که در آن خانواده، برای ادامه بقا محتاج به آنها باشد جلوگیری نماید. والدین لازم است تلاش نمایند تا عنصر «استقلال» را از طریق تشویق فرزندان به ایجاد ابتکار در فعالیت های زندگی و تصمیم گیری برای خود به گونه ای که والدین تنها نقش یک همراه و همکار را داشته باشند، در خانواده و در میان اعضای خانواده بپرورانند.
بنا به شرحی که رفت پدران و مادران آگاه کسانی خواهند بود که واقف به سیر تکاملی خانواده خود باشند. مراحل شکل گیری و تکامل گروه خانواده را می توان بدین گونه متصور گردید:
1ـ مرحله آشناسازی و آزمون: در این مرحله رفتارهای قابل قبول، مهارت ها و اهداف هر یک از افراد خانواده تعیین و مشخص می گردد.
2ـ مرحله اختلافات: در این مرحله اختلافات شخصی میان اعضای خانواده هویدا می گردد. تنش و خصومت در این مرحله در حد بالایی است و ارتباطات و تصمیم گیری به شکل مؤثر دشوار می باشد.
3ـ مرحله هنجارسازی: پیوستگی و ارتباط به مفهوم واقعی برقرار می گردد. در این مرحله مقاومت ها فروکش می کند، رویه ها تأیید و نقش ها تعریف می شوند.
4ـ مرحله عمل: این مرحله با افزایش سطح همکاری، حل مشکلات و انجام وظایف میان اعضای خانواده توأم است و توان خانواده معمولاً بر بازدهی متمرکز می شود.
با آگاهی و اطلاع اعضای خانواده (بخصوص سرپرست و والدین) از سیر تکاملی خانواده و اعضای آن، ضریب همبستگی خانوادگی و علاقه درونی افراد جهت پایداری یک زندگی خانوادگی افزایش می یابد. همبستگی خانوادگی، اغلب موجب مباهات اعضا و وفاداری آنان به خانواده خود می شود و این امر در فرزندان دختر و پسر خانواده انگیزه های قوی به وجود می آورد تا اهداف خانواده خود را با جدیت پی گیری و در آن دسته از فعالیت هایی که موجب تقویت مبانی و ارزش های خانوادگی می شود فعالانه تر مشارکت جویند.
نظرات شما عزیزان:
